گروه سياسی: آيتالله مكارم شيرازی آثار خويش، بهويژه آثار تفسيریشان را متناسب با افكار و اذهان همگان ارائه دادهاند و خود را هرگز از اصل سادهنويسی دور نكردهاند، هر چند كه در منظر برخی جالب به نظر نمیآيد و آن را عيب و كاستی میشمارند.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، حجتالاسلام والمسلمين علی بنايی، نماينده مردم قم در مجلس شورای اسلامی در بخش قبلی مقاله تفصيلی خود درباره آيتالله مكارم شيرازی به بيان برخی از ويژگیهای تفسير موضوعی «پيام قرآن» پرداخت.
وی نقد و تحليل اقوال مفسران و ديگران و كوتاه بودن مباحث و مطالب تفسيری را از مهمترين مزيتها و ويژگیهای اين تفسير موضوعی بيان كرد.
در ادامه به برخی ديگر از ويژگیهای تفسير موضوعی «پيام قرآن» آيتالله مكارم شيرازی به قلم حجتالاسلام بنايی اشاره میشود.
مراجعه به تفاسیر شیعه و اهل سنت
يك تفسير قابل عرضه همگانی نمیتواند ويژگی رجوع به تفاسير شيعه و سنی را نداشته باشد و تنها برداشتهای مفسر يا مفسران خود را به همراه داشته باشد زيرا در برخورد ديدگاههای تفسيری، خواه ناخواه نقاط ضعف و قوت تفسير آيات از هر سو آشكار میشود. گاه مفسر امروز به نادرستی آرای مفسران ديروز پی میبرد و با دلايل استوار به رد و نقد آن میپذيرد و برداشتهای درست را جايگزين برداشت نادرست میكند و گاه برداشت جديد و تكاملی، جانشين برداشتهای كهن از آيات میشود و چهره تازهای از قرآن كريم به دست داده میشود و گاه خود مفسر متوجه خطا در تفسير خود شده و از رأی باطل خود بر میگردد.
به هرحال تفسير دقيق و قابل تأمل و مطالعه قرآن، میبايد در رجوع به آرای مفسران پيشين ـ چه شيعه و چه اهل سنت ـ شكل گيرد تا غنا و عمق لازم تفسيری را به دست آورد. اينك به نمونههايی از تفسير موضوعی پيام قرآن اشاره میشود كه گواه اين ويژگی است.
فخر رازی و تفسير «كبير»
«فخر رازی در تفسير اين آيه «قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللّهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ» (بقره/97) اصرار دارد كه آيه را توجيه كند و بگويد جبرئيل بر شخص پيامبر نازل میشد و آيات الهی را بيان میكرد، نه بر قلب او، منتها چون مركز حفظ اين آيات قلب مقدس پيامبر (ص) بوده، تعبير «فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ» (تفسير كبير فخر رازی جلد 2، ص 126). ولی ما لزومی برای اين توجيه و ارتكاب خلاف ظاهر نمیبينيم و همانگونه كه گفتيم ممكن است ارتباط جبرئيل با پيامبر، ارتباط روحانی بوده و گاه ارتباط جسمانی»
علامه طباطبايی و تفسير «الميزان»
«به گفته مرحوم علامه طباطبايی در تفسير آيه «فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِی یَا مُوسَى. إِنِّی أَنَا رَبُّكَ...» (طه/ 11 ـ 12) هنگامی كه پيامبر (ص) اولينبار با وحی و رسالت مواجه میشود، هيچ شك و ترديدی برای او باقی نمیماند كه وحیكننده خداوند سبحان است، بی آنكه كه احتياج به بررسی و استدلال و اقامه حجت داشته باشد و اگر نيازی به چنين مطلبی داشت، وحی عينی و بیواسطه نبود، بلكه نوعی استدلال و استفاده از برهان عقلی بود.»
علامه طباطبايی و تفسير الميزان
«از روايات متعددی استفاده میشود كه علوم امام معصوم از چند طريق حاصل میشود: علومی كه به وراثت از پيامبر اكرم و امامان پيشين به آنها رسيده و يا به صورت دستورالعملهايی نوشته شده و در اختيارشان است كه گاهی در اخبار از آن به عنوان «جامعه» ياد شده است و هرگاه مسئلهای برای آنان پيش آيد كه در اين منابع نيست، از سوی خداوند، از طريق الهام به قلب يا شنيدن صدای فرشته آگاه میشود (همانگونه كه حضرت مريم آگاه شد) ولی مسلم است كه اين وحی هيچگونه ارتباطی با وحی نبوت ندارد و از قبيل وحی حواريون مسيح (ع) و مانند آن است. اصولا در اصطلاح امروز وحی معمولا به وحی نبوت اطلاق میشود و اينها را الهام مینامند و به گفته مرحوم علامه طباطبايی چه بهتر كه ما نيز اينها را الهام بناميم كه با ادب دينی مناسبتر است.»
سيد قطب و تفسير «فی ضلالالقرآن»
«روی هم رفته از روايات استفاده میشود كه وحی به اشكال مختلفی بر پيامبر اكرم نازل میشد و هر كدام از آثاری همراه داشته است و نيز استفاده میشود كه جبرئيل گاه به صورت اصلی كه خدا او را بر آن صورت آفريده بود بر پيامبر نازل میشد و اين احتمالا در طول عمر پيامبر تنها دو بار صورت گرفت. همانگونه كه در سوره نجم بنا بر بعضی از تفاسير مانند تفسير فی ضلال القران، جلد 7، ص 302 به آن اشاره شده و گاه فرشته وحی به صورت دحيه كلبی نمايان میگشت.»
چنان كه نمونههای ارجاعی تفسير موضوعی پيام قرآن نشان میدهند، مفسر هرگاه لازم ديده است به نقل شاهدی بر درستی تلقی قرآنی از تفاسير و اقوال مفسران شيعه و سنی پرداخته است و هرگاه كه ضرورت داشته در نقل و نقد اقوال آنان كوشيده است. اين شيوه منطقی در تفسير قرآن سبب میشود كه خوانندگان با آرای گوناگون تفسيری آشنا شوند و نيز به علل تأييد و تكذيب اقوال تفسيری پی ببرند.
از آنچه گفته شد بر میآيد كه تفسير موضوعی پيام قرآن، در ارتباط با وحی و نبوت نگرشهای زير را پذيرفته است كه مفسران آن برای اثبات آنها به آيات و احاديث استناد جسته و آرای خويش را به اثبات رساندهاند:
الف) ارتباط فرشته وحی؛ جبرئيل امين با پيامبر اسلام، فقط ارتباط جسمانی يا ارتباط روحانی نبوده است، بلكه در مواردی جبرئيل حضور عينی و ملموس و بشری يافته، در مواردی حضور باطنی داشته است. بنابراين نبايد گونههای متفاوت در ارسال جبرئيل امين و ارائه وحی خداوند به پيامبر اسلام را منكر گشت و يك سر امر وحی را قلبی به شمار آورد و يا محسوس و ظاهری.
ب) همانگونه كه روند وحی به انبيا در قرآن كريم به دست میدهد، هر پيامبری به هنگام وحی و شنيدن آن، اطمينان و يقين داشته است كه خداوند با وی سخن میگويد. اين امر چنان قطعی بوده است كه رسولان الهی همچون موسی كليمالله و بیگمان حضرت رسول اكرم كمترين ترديد به خود راه نداد و نيز خود را نيازمند تأمل و پرسش از ديگران يا اقامه دلايل نمیدانستهاند زيرا اگر چنين بود، ديگر نمیتوان وحی مستقيم به پيامبران را پذيرفت.
ج) تمييز دادن مرز الهام و وحی، و اختصاص دادن كلمه وحی به انبيا، هم با ادب و فرهنگ قرآنی سازگار است و هم برخی را به خطا در مفهوم وحی نمیافكند تا هرگونه خطوری كه به قلب خود يا ديگران میشود، آن را وحی خوانده و منزلت پيامبران تا سطح اشخاصی كه از نبوت بیبهره هستند، تنزل پيدا كند.
بدين سان در كاربرد واژگان وحی و الهام بايد دانست كه وحی ويژه انيباست و الهام میتواند نصيب ديگران گردد، هر چند كه وحی و الهام در لغت و حتی در مواردی از قرآن كريم مانند وحی به زنبور عسل يا وحی به مادران موسی كليمالله و عيسی روحالله كاربردی همسان دارد. مهم اين است كه مرز وحی نبوت با پيامبری از وحی به صورت الهام از طرف غيب و پروردگار، از هم تمييز داده شده و هرگونه الهامی را وحی به حساب نياوريم.
د) نمیتوان انكار كرد كه جبرئيل امين در دوران سالت رسول اكرم در موردی چند در همان شكل خاص خويش بر پيامبر نازل شده و امر وحی الهی را انجام داده است زيرا در تفاسير مسلمانان براساس شواهد عينی چنين چيزی رخ داده يا پيامبر اكرم از آن خبر داده است. به هر حال جبرئيل امين، هم در صورت فرشته به ديدار پيامبر اسلام آمده است و هم در باطن و بر قلب حضرت رسول فرود داشته است.
مراجعه به کتابهای علمی و عمومی
بیگمان آثاری كه برای همگان و جوانان پديد میآيد و هدف آن عبارت است از انتقال تعاليم و معارف اسلام و قرآن به زبان ساده و همه كس فهم و آسانياب، میبايد كم و بيش با رجوع به كتابهايی همراه باشد كه از طريق علم و مشاهده، كمك كار مفاهيم دينی میباشند.
حضرت آيتالله مكارم ـ مدظله العالی ـ چنان كهن آثار متعدد ومتنوع معظم له به دست میدهند، همواره از گفتهها و مشاهدههای مؤلفان و كسانی سود جستهاند كه در آيات تكوين و شناخت و تحقيق آن كوشيده و به سهم خود روشنايی بر پارهای از تعليمات اسلامی افكندهاند.
نقل قول از اين گونه آثار كمكی، بیشك بر ذهن مخاطبان آثاری مانند تفسير موضوعی پيام قرآن اثر مثبت گذاشته و آنان را در فهميدن و شناختن آيات قرآنی مدد میرساند. از طرفی اين شواهد كمك میكند كه فضای مطالعه به صورتی هموار و دلپذير درآيد و خواننده مذهبی دچار خستگی و كسالت در خواندن آثار دينی به ويژه كتابهای تفسيری نگردد. اينك پارهای از اين نقل قولها در اين جا آوره میشود.
شعر عرب
«تكلم از ماده كلم (بر وزن زخم) در اصل به گفته راغب در مفردات به معنی تأثير گذاشتن بر چيزی است، تأثيری كه با چشم و گوش احساس شود. آنچه با چشم احساس میشود مانند زخم و جراحتی است كه بر بدن كسی وارد میشود و آنچه با گوش درك میشود سخنی است كه از ديگری میشنويم. «خليل بن احمد» در كتاب «العين» اصل آن را به معنی مجروح ساختن میداند. بنابراين اطلاق اين واژه بر سخن گفتن به خاطر تأثير عميقی است كه كلام در شنونده میگذارد، بلكه گاهی تأثير سخن از تأثير شمشير و خنجر بيشتر است، چنان كه در شعر معرف عرف آمده: «جراحات السنان لها التيام / ولايلتام ما جرح اللسان»؛ زخمهای نيزه التيام میپذيرد ولی زخمهای زبان التيامپذير نيست.»
كتاب حواس اسرارآميز حيوانات
«عالم نبوت كه سهل است، گاه در جهان حيوانات (كه) ما آنها را موجوداتی پستتر از خود میدانيم، احساسات و ادراكاتی ديده میشود كه برای ما قابل درك نيست. همه میدانيم مدتی قبل از وقوع زلزله بسياری از حيوانات به وسيله حس مرموزی كه ما از آن بیخبريم كاملا باخبر میشوند، حالت اضطرار به آنها دست میدهد. گاهی دستهجمعی فرياد میكشند و صدای دلخراشی كه حكايت از حادثه ناگواری كه در شرف تكوين است میكند، سر میدهند. گاه بندها را پاره كرده، فرار میكنند، در حالی كه حتی زلزلهسنجهای دقيق ما اثری از آن زلزله هنور ثبت نكرده است يا اين كه پارهای از حيوانات وضع هوا را از ماهها قبل پيشبينی میكنند و خانهها و لانههای خود را بر وفق آن میسازند و آذوقههای لازم را تهيه میكند، مثلا اگر زمستانی سخت و بسيار سردی در پيش باشد يك نوع واكنش نشان میدهند كه موافق آن است و اگر كمباران و كمسرما است، واكنش ديگر. حركت دستهجمعی پرندگان مهاجر و پيمودن مسافتی طولانی از منطقه استوايی به مناطق قطبی و يا از منطقه قطب به منطقه استوا كه گاه حتی شبها به اين حركت ادامه میدهند، در حالی كه هيچ انسانی بدون وسايل دقيق راهيابی حسی نمیتواند يك صدم آن راه را طی كند، وجود اين واقعيتها كه علم و تجربه و مشاهده از آن پرده برداشته، نشان میدهد كه آنها درك و شعور مرموزی دارند كه از آن بیبهرهايم. البته راه يافتن به جهان اسرارآميز حواس حيوانات برای ما ممكن نيست ولی با اين حال واقعيتی است كه نمیتوان آن را انكار كرد.»
كتاب خودشناسی
يكی از روان شناسان معرف درباره {وحی يا شعور آگاه} چنين مینويسد: ما میتوانيم شعور آگاه را به قطعه يخی تشبيه كنيم كه در آب شناور است و معمولا يك نهم آن از آب بيرون است. قسمت بيرون از آن همان بخش از شخصيت ما است كه بر وجودش واقفيم. در مقابل شعور ناآگاه قسمت ديگری از فعاليت ذهنی ما است كه بر وجودش آگاهی نداريم و اختيارش نيز در دست ما نيست و قسمت بزرگ شخصيت انسانی را تشكيل میدهد و به منزله هشت نهم باقی مانده قطعه يخ شناوری است كه نمیشود آن را ديد و زير آب قرار داد.»
كتاب «دريا؛ ديار عجايب»
يكی از دانشمندان در كتاب خود نام «دريا؛ ديار عجايب» مینويسد: «رفتار بعضی از ماهیها {در زمينه الهام غريزی} يكی از اسرار طبيعت است كه كسی قادر به بيان علت آن نيست. ماهی قزلآلا دريا را ترك میكند و به آب شيرين نهرهايی كه در آن زندگی را آغاز كرده بود، باز میگردد. در جهت مخالف جريان آب با كوشش تمام شنا میكند و از روی صخرهها میجهد و حتی از زير آبشار بالا میپرد. تعداد آنها آنقدر زياد است كه نهر را پر میكند. اين ماهیها وقتی كه به آن محلی كه در جستوجويش بودند رسيدند، تخمگذاری میكنند و میميرند. از اين عجيبتر رفتار مار ماهی است. مارماهیهای انگليس وقتی به هشت سالگی میرسند، آبگير يا شهری را كه محل زندگی آنهاست، رها میكنند و مثل مار در شب روی علفهای مرطوب میخزند تا به كنار دريا برسند، سپس تمام عرض اقيانوس اطلس را با شنا طی میكنند و به آبهای نزديك »برمودا» میروند، آنجا به زير آب فرو رفته و تخم میگذارند و میميرند... بچههای مارماهی به سطح آب میآيند، سپس سفر خود را به سوی وطن آغاز میكنند، اين مسافرت دو يا سه سال طول میكشد تا به وطن باز گردند. مارماهی چگونه مقصد خود را میداند با اين كه هرگز آن مسير را طی نكرده؟ اين سؤالی است كه شما نيز مانند عاقلترين دانشمندان میتوانيد به آن پاسخ دهيد زيرا هيچكس جواب آن را نمیداند.»
كتاب «فيلسوفنماها»
«يكی از دانشمندان فرانسه به نام «وارد» درباره اين حيوان {پرندهای به نام آكسيك اوپ» میگويد: من در حالات اين پرنده مطالعاتی كردهام. از خصايص او اين است كه وقتی تخمگذاری او تمام شد، میميرد. يعنی هرگز روی نوزادان خود را نمیبيند. نوزادان هنگام بيرون آمدن از تخم به صورت كرمهايی هستند بیبال و پر كه قدرت تحصيل آذوقه و مايحتاج زندگی را نداشته و حتی قدرت دفاع از خود را در مقابل حوادثی كه با حيات آنها میجنگد، ندارند لذا بايد تا يك سال به همين حالت در يك همين جهت وقتی مادر احساس میكند كه موقع تخمگذاری او فرا رسيده است، قطعه چوبی پيدا كرده و سوراخ عميقی در آن احداث میكند. سپس يك تخم روی آن میگذارد و سقف نسبتاً محكمی از خميرهای چوب بر بالای آنها بنا میكند. باز مشغول جمعآوری آذوقه میشود و پس از تأمين احتياجات يك سال، برای يك نوازد ديگر و ريختن آن در روی طاق اطاق اول، تخم ديگر بالای آن گذارده و طاق دوم را روی آن میسازد. به همين ترتيب چندين طبقه را ساخته و پرداخته و بعد از اتمام عمل میميرد.»
آنچه گذشت پارهای از نقل قولهای جالب و جاذبی بود كه در تفسير موضوعی پيام قرآن به چشم میخورد. گفتنی است كه اين همه در بخش «وحی آسمان» آمده است. كه از صفحه 213 تا صفحه 250 در كتاب ياد شده است. شايد به نظر برخی اين حجم مطالب شگفتآور و يا اين گونه مباحث حيوانشناسانه، شايسته يك تفسير موضوعی قرآن نبوده و آنان بر اين باور باشند كه مفسير در عرصه وحی آسمان میبايد به بحثهای ضروری وحی و پيامبری از ديدگاههای فلسفی و كلامی بپردازد و در عين حال قرآن كريم را راهنمای گفتار و نوشتار خويش سازد.
اما از آن جا كه تفسير موضوعی پيام قرآن همچون تفسير ترتيبی «نمونه» با هدف آگاهاندن همگان از محتوای آيات قرآنی فراهم آمده است، میتوان آن را با همين ويژگیهای جذبكننده در ميان جامعه مذهبی پذيرفت. چنان كه پيشتر گفته شد، اساساً شيوه كتابسازی مرجع عاليقدر، حضرت آيتالله مكارم شيرازی ـ مدظله العالی ـ از آغاز حركت تأليفی پربركت خويش ـ كه از جوانی همراه ب اتحصيل و تدريس فقه در حوزه علميه قم به چشم میخورد ـ همين بوده است.
تأثيرات تفسير نمونه بر علما و فضلا
آثار تفسيری و فلسفی و كلامی و اخلاقی و اجتماعی معظم له، نه فقط در توده مردم و نسل جوان مسلمان ايرانی، بلكه در حوزههای علميه و طلاب و فضلای جستوجوی حقايق اسلامی، تأثير بسيار گستردهای به جای گذاشته است.
امروز كمتر فرد مذهبی ميانسال در ايران اسلامی وجود دارد كه دوران دبيرستان خود را به ياد نياورد؛ دورانی كه در رژيم ستمشاهی با آثار متنوع و خواندنی معظم له مأنوس بوده است. گستردگی كتابهای ايشان سبب گشته بود كه هر جوان مسلمان مسجدی، در هر موضوعی از موضوعات اسلامی بتواند اثری راهنما و نجاتبخش از حضرت آيتالله مكارم شيرازی ـ مدظله العالی ـ در دست داشته و از رهگذر آن در برابر امواج بیدينی و الحاد و فساد اخلاقی و جنسی مصونيت روحی خوش را فراهم آورد.
آثار تفسيری و فلسفی و كلامی و اخلاقی و اجتماعی معظم له، نه فقط در توده مردم و نسل جوان مسلمان ايرانی، بلكه در حوزههای علميه و طلاب و فضلای جستوجوی حقايق اسلامی، تأثير بسيار گستردهای به جای گذاشته است.
نشريه «درسهايی از مكتب اسلام» كه پيش از نهضت 15 خرداد، به مسئوليت و مديريت ايشان و مساعدت فضلای حوزوی پديد آمد و ساليانی دراز به صورت ماهانه در كشور نشر يافت، به روشنی از جاذبه فوقالعادهای در ميان مردم، بهويژه جوانان مسلمان حكايت داشت. گفتنی است كه در آن ايام مجله مكتب اسلام تنها نشريه مذهبی كشور به شمار میآيد، البته پس از آن مجله «مكتب تشيع» نيز نشر يافت كه موقعيت مجله نخست را به دست نياورد. به هر حال مجله درسهايی از مكتب اسلام را در آن روزگار میتوان صدای اسلام و روحانيت و حوزه علميه قم شناخت كه مقالات و تحقيقات آن در دفاع از كيان اسلام و معارف آن مهيا میگشت و بر ذهن و فكر دينی نسل نو و نيز توده مردم اثر مینهاد.
در پايان بايد افزود كه استقبال شايان اعتنايی كه جامعه مذهبی ايران از تفسير نمونه داشته و نيز همان استقبال كم و بيش نسبت به تفسير موضوعی پيام قرآن به چشم میخورد، همه از اين نكته حكايت دارد كه معظم له آثار خويش، بهويژه آثار تفسيریشان را متناسب با افكار و اذهان همگان ارايه دادهاند و خود را هرگز از اصل سادهنويسی دور نساختهاند، هر چند كه در منظر برخی جالب به نظر نمیآيد و آن را عيب و كاستی میشمارند.